Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 25 (6916 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
niemandem nachstehen <idiom> U هیچکس حریف او نمی شود [اصطلاح]
allen überlegen sein <idiom> U هیچکس حریف او نمی شود [اصطلاح]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
niemand außer Ihnen U به غیر از شما هیچکس
Niemand steht über dem Gesetz. U هیچکس برتر از قانون نیست.
Danach kräht kein Hahn. <idiom> U برای هیچکس مهم نیست.
Aber davon war doch nie die Rede! U اما هیچکس در آن مورد حرفی نزد!
Das [Märchen] nimmt dir keiner ab! U هیچکس به افسانه [داستان] تو باور نمی کند!
Außer ihr brauchte das niemand zu wissen. U به غیر از او [زن] هیچکس نباید از آن چیز آگاه باشد.
Gestern nahm bei ihr niemand ab. U دیروز در خانه او [زن] هیچکس نبود به تلفن جواب دهد.
Niemand beleidigt ungestraft meine Schwester. U هیچکس به خواهرم تهمت نمی زند و بدون مجازات در میرود.
Niemand war bereit, auf die Mittagspause zu verzichten. U هیچکس حاضر نبود از وقفه برای نهار دست بردارد.
Ich habe es vorher niemandem gesagt, denn ich wollte es nicht verschreien [nichts verschreien] . U من قبل از آن به هیچکس نگفتم چونکه نخواستم [هیچ چیزی] جادو بشود.
Wegen der häufigen Fehlalarme wird im Ernstfall niemand reagieren. U بخاطر اینکه بارها اعلام خطر دروغ است هیچکس در موقعیت جدی واکنش نمی کند.
Jedermanns Freund ist niemandes Freund. <proverb> U دوست هر کسی دوست هیچکس نیست.
kein Arsch <idiom> U هیچکس [اصطلاح روزمره] [اصطلاح رکیک]
Gegner {m} U حریف
Schwitzkasten {m} U قفل کردن سر حریف [کشتی گیری]
zurückrudern <idiom> <verb> U عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
zurückrudern <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
etwas [Akkusativ] durchstehen U از پس [دست ] کاری برآمدن [حریف کاری شدن]
etwas [Akkusativ] hinter sich bringen U از پس [دست ] کاری برآمدن [حریف کاری شدن]
damit fertig werden U از پس [دست ] کاری برآمدن [حریف کاری شدن]
sich messen [ mit ] U حریف بودن [همتا بودن] [جور بودن با ] [بهم امدن] [مطابقت کردن]
ebenbürtig sein U حریف بودن [همتا بودن] [جور بودن با ] [بهم امدن] [مطابقت کردن]
gleichkommen U حریف بودن [همتا بودن] [جور بودن با ] [بهم امدن] [مطابقت کردن]
Recent search history Forum search
0هیچکس بزرگ نیست هیچ چیز عمیق نیست هیچکدام ما مهم نیستیم دیگر
2هیچکس نمی تواند حریف او شود! او قوی است ...
2هیچکس نمی تواند حریف او شود! او قوی است ...
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com